- زمانی که ترانه های «سنتوری» پیش از اکران خود فیلم به اصطلاح لو رفت و بین مردم دست به دست می شد، این اتفاق به گردن شما افتاد. حتی عوامل اصلی فیلم مصاحبه کردند و گفتند چاووشی موزیک ها را پخش کرده. طبیعی هم بود که همه باور کنند، چون شما مجوز نداشتی و به خواننده زیرزمینی هر وصله ای می چسبد!
- بله. متاسفانه این اتفاق افتاد. ولی من همان موقع هم توضیح دادم که روی موزیک هایی که در استودیوی ما بود، هنوز ساز سنتور اضافه نشده بود. سنتور موزیک فیلم را «اردوان کامکار» زد و به جز تراک «زخم زبون»، ما با هم کار نکردیم. یعنی من کار را ساختم و تحویل تهیه کننده دادم، بعد خودشان سنتور را به آن اضافه کردند. آن موزیکی که بین مردم پخش شد را تا وقتی همه شنیدند، اصلاً خود من نشنیده بودم!
- به هرحال حالا نه تنها سنتوری با زیرنویس انگلیسی (که از پرده سینماهای آمریکا سرقت شده) دست قاچاقچیان افتاده، بلکه بدون زیرنویس و با کیفیت خوب هم دست مردم هست! این نشان می دهد که یا قضیهء لو رفتن های سنتوری از جای دیگری آب می خورد، یا باز این هم کار شماست؟!
- (با خنده) چی بگویم؟ لابد همینطور بوده!
- وقتی فیلم توقیف شد، خیلی ها گفتند استفاده از صدای محسن چاووشی باعث این اتفاق شده.
- بله، خیلی ها اینطور فکر می کردند. اما بعد که قرار شد صدای خواننده های دیگر را روی فیلم بگذارند، یا حتی «بهرام رادان» (بازیگر نقش «علی سنتوری») به جای من بخواند، باز مشکل حل نشد. خدا را شکر حالا دیگر همه فیلم را دیدند و فهمیدند مشکل از محتوای خود فیلم است، نه موزیک من.
- با مهرجویی یا عوامل دیگر سنتوری تماس داری؟
- بعد از تحویل کار دیگر تماسی با آن ها نداشتم. فقط وقتی شنیدم تراک ها لو رفته، از طریق دوستان به آقای «(محمدرضا) شریفی نیا» پیغام دادم که اینطور شده.
- به هرحال آن موقع مصاحبه های تندی علیه شما شد که بازتاب زیادی هم داشت.
- بله. همان ها که دنبالم آمدند، بعد به من لقب خالتور دادند! البته نمی خواهم دوباره این بحث مطرح شود و ناراحتی به وجود بیاید. خصوصاً که اصلاً به آقای مهرجویی ارتباطی ندارد، ایشان شخصیت بزرگی است. مشکل از جای دیگر بود... شاید خیلی ها فکر کنند من از سرنوشت سنتوری خوشحال شدم، اما جداً وقتی شنیدم سنتوری توقیف شد و بعد هم CD اش در آمد، برایش آه کشیدم. اول خیال کردم مجوز اکران نگرفته و داده اند تا در شبکه ویدئویی پخش بشود. البته با آن وضع که در جشنواره پخش شد، می شد حدس زد که سنتوری اکران نمی شود. درست یادم نمی آید چه مناسبتی بود، ایام عذاداری بود و صحنه های فیلم مدام کات می شد. تمام قسمت های شاد را از فیلم بریده بودند. به هرحال می خواهم بگویم که به سنتوری دل نبسته بودم. من به خاطر گرفتن مجوز با آقای مهرجویی کار نکردم. اول کار هم بهشان گفتم که من هنوز مجوز ندارم، می توانید از خواننده های مجاز استفاده کنید. خودشان گفتند مهم نیست، ولی بعد نتوانستند کمکی بکنند؛ به من که نه، به خودشان کمک کنند.
- به هرحال فیلم به صورت گسترده در کشور پخش شد و این روزها در همه خانه ها صدای شما شنیده می شود. از این قضیه چه حسی داری؟
- راستش من ارتباط زیادی با بیرون از استودیو و محل کارم ندارم. فقط می دانم که مثلاً از اکران این فیلم در کانادا استقبال خوبی شده بود. بعد هم CD اش در ایران پخش شده و دوستانم یک نسخه زیرنویس دار برایم آورده اند. این خبرها را بیشتر از بهرام رادان می شنیدم، هر روز یک خبر بد جدید می داد و ناراحت تر می شدیم.
- شنیدیم برای ساخت ترانه های فیلم فقط مبلغی به عنوان پیش پرداخت داده بودند که بابت پول چهار تکست، به شاعران کارها داده ای. درست است؟
- راستش من واقعاً به فکر مسائل مالی نیستم. خصوصاً در ماجرای سنتوری که اینطور بود. البته به هرحال باید زندگی کرد و نمی شود مادیات را در نظر نگرفت. بحث خوبی نیست، ولش کنیم بهتر است!
- الان چه می کنی؟ ماجرای گرفتن مجوز، آلبوم جدیدت «یک شاخه نیلوفر» و همکاری با حوزه هنری چه شد؟
- قرار است شرکت باربد مجوز این آلبوم را بگیرد، که هنوز نشده. باید صبر کنیم، صبر! بحث حوزه هنری هم منتفی شد؛ از من خواستند که ظرف مدتی کوتاه یک آلبوم تهیه کنم، که نمی شد. حوزه فقط آثاری را منتشر می کند که اشعار کلاسیک در آن ها استفاده شده باشد، گفتند ترانه و شعر امروزی قبول نمی کنیم. من هم جوابی بهشان ندادم.
- خیلی های دیگر هم مثل شما بودند که بعد مجوز گرفتند. مشکل ارشاد با شما چه است؟
- من تمایل شدیدی دارم که با ارشاد کار کنم. هرجا بروم، باز راهم به ارشاد ختم می شود. مشکل الانم هم همان کارهای غیرمجازی است که بین مردم پخش شده. من نمی دانستم موقعی که این اتفاق می افتد باید به ارشاد خبر بدهم. مرکز موسیقی چون می دیده که اعلام نمی کنم، خیال می کرده که خودم تمایل داشتم، خودم آن ها را پخش کردم. اما واقعیت این است که من از خیلی پیش تر در ارشاد پرونده داشتم؛ آلبوم «نفرین» برای گرفتن مجوز در ارشاد بود، فقط دو تراکش اصلاحیه خورده بود. درست همان شبی که یکی از بچه ها برگهء اصلاحیه را برایم آورد، خبر رسید که آلبومم لو رفته و دارند توی مغازه ها می فروشند! دلیلی نداشت کاری که برایش هزینه کرده بودم را اینطور به باد بدهم.
- تا اینجا که خیلی بدشانس بودی!
- من به شانس اعتقاد زیادی ندارم. می گویم آدم هرچقدر تلاش کند، نتیجه اش را می گیرد. حتماً یک جای کار من ایراد داشته که هرچند ناخواسته، اما کارم پخش شده دیگر. لابد سهل انگاری کردم.
- در سال های اخیر این اتفاق برای خیلی ها افتاد؛ از مجوزدارها گرفته تا خوانندگان تازه کار.
- در این یک سال و نیم اخیر – به جز آهنگ های سنتوری که ورژن نهایی شان اصلاً دست من نبود- سعی کرده ام کاری لو نرود. از آهنگ هایم محافظت کردم تا اشتباه گذشته تکرار نشود. وقتی این کارهای جدید را بشنوید آنوقت می توانید مقایسه کنید؛ ببینید که نسبت به کارهای پخش شده چقدر از نظر فنی رویشان کار شده و کیفیت شان بهتر است. آن ها که دست مردم است فقط ماکت اند و باعث شدند آبروی هنری من برود. البته فقط از نظر فنی می گویم؛ از نظر هنری که بستگی به مخاطبان دارد و آن ها باید نظر بدهند.
- راستی! این روزها با خیلی از هنرمندان صحبت شده که برای انتخابات مجلس، به نفع کاندیدای خاصی موضع بگیرند و تبلیغ کنند. با شما هم مذاکره کردند؟ اصلاً خودت تمایل داری وارد این بحث بشوی؟
- در مورد چیزی با من حرف بزنید که بفهمم! من دنیایی دارم که مال خودم است. هنر را هم برای خود هنر دوست دارم، نه برای بهره های مادی. هنر برای خداوند است، ما فقط خوش نقشی می کنیم.
منبع:خبرنگاران صلح